پایگاه مردمی ارتش جمهوری اسلامی ایران:
پایگاه مردمی ارتش::نظامیان و پزشکان در مشاغلی حضور دارند که طبیعتش سختی است و بههمین خاطر، انتظار آن است که عطوفت در رفتار اینان چندان بهچشم نیاید، اما طی صحبت با یک امیر عالیرتبه ارتش- که یک پزشک جراح هم هست- دانستیم که همیشه اینگونه نیست؛ آنجا که دکتر محمدحسین لشکری با سابقه سالها حضور در کسوت نظامی، بهیاد رشادتهای یاران شهید و همرزمان دیرینهاش، با چشمانی آراسته با اشک مهر و دلتنگی پاسخمان را داد.
با امیر سرتیپ دوم پزشک محمد حسین لشکری، دانشآموخته دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام، فرمانده بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارتش، گفتوگو کردهایم که از نظرتان می گذرد ...
با تشکر از این که فرصت گفت و گو را در اختیار ما گذاشتید. لطفاً درباره فعالیتهای مجموعه علوم پزشکی ارتش صحبت کنید که از یک سو بهعنوان یک مرکز نظامی در مجموعه ارتش قرار دارد، زیر نظر وزارت بهداشت فعالیت میکند و از سویی، باید تحت نظر وزارت آموزش عالی هم باشد.
من، سرتیپ دوم دکتر محمدحسین لشکری، متخصص جراحی عمومی، فرمانده بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران هستم. آموزش در ارتشها، از جمله ارتش ایران، از اصول آمادگی رزمی است. قبل از تأسیس این دانشگاه، در ارتش دو دانشکده پرستاری- در نیروهای زمینی و هوایی- جهت آموزش خواهران و برادران وجود داشت. یک آموزشکده پیراپزشکی در نیروی زمینی و دو دبیرستان بهیاری- یکی در نیروی هوایی و دیگری در نیروی زمینی- داشتیم. برای مدتها یکی از آرزوهای ارتش و مسئولان بهداشت و درمان این بود که در ارتش، دانشگاه علوم پزشکی تأسیس شود.
این پیگیریها بعد از پایان جنگ و در فرصت بازسازی ارتش بهنتیجه رسید. در سال 1372، مجوز تأسیس دانشگاه علوم پزشکی ارتش را از فرمانده معظم کل قوا اخذ کردیم. این مأموریت با توجه بهامکانات؛ تجهیزات و آمادگی نیروی زمینی بهاین نیرو محول شد. در گام نخست، دانشکدههای پزشکی، دندانپزشکی و پرستاری را دایر کردیم؛ بهاین ترتیب که با ادغام دو دانشکده پرستاری نیروی زمینی و نیروی هوایی، دانشکده پرستاریِ واحدی ایجاد شد و آموزشکده پیراپزشکی نیروی زمینی هم ارتقا یافت و بهعنوان دانشکده پیراپزشکی، آغاز بهکار کرد. در سال 1373، اولین گروه دانشجویان پزشکی از طریق کنکور سراسری جذب ارتش شدند.
روند روبهرشد دانشگاه با پیگیریهای مسئولان ادامه پیدا کرد. در حال حاضر، در هفت مقطع در دانشکده پیراپزشکی پذیرش میکنیم: مقطع کاردانی، کارشناسی(پیوسته و ناپیوسته) و کارشناسی ارشد. یکی از مأموریتهای دانشگاه علوم پزشکی، تقویت مجموعه پزشکی در راستای مأموریتهای محوله است. این مأموریتها در نیروها تفاوتهایی با هم دارند. بهعنوان مثال، در نیروی زمینی طب رزمی داریم؛ آنان در میدان جنگ با مصدومان مواجه هستند، امدادگری و اقدامات اولیه را انجام میدهند، بعد مجروحان و مصدومان را بهپشت جبهه، بیمارستانهای منطقهای و شهرهای بزرگتر منتقل میکنند.
این شیوه در دوران دفاع مقدس هم بهطور مدام انجام میشد و تخلیه هوایی کل مجروحان جنگ، عمدتاً توسط ارتش صورت میپذیرفت و ترابری همة مصدومان جنگ بهعهده ارتش و جزء طب رزمی ما بود. در نیروهای هوایی و دریایی هم طب رزمی با تعاریف خودش وجود دارد. بهخصوص در این زمینه از سالها قبل اقداماتی صورت گرفته بود. در سال 1388، دانشکده طب هوافضا و زیرسطحی بهعنوان چهارمین دانشکده و بههمین منظور تأسیس شد. دانشکده دندانپزشکی دانشگاه هم در رشتههای پروتز دندانی (در مقاطع کارشناسی پیوسته و ناپیوسته) و کارشناسی بیماریهای دهان پذیرش دانشجو دارد. البته دانشکده بهداشت هم باید داشته باشیم که این دانشکده، فعلاً در دلِ دانشکدههای دیگر قرار دارد. در دانشکده پزشکی، رشته mph (مدیریت عالی بهداشت عمومی) تعریف کردهایم و مطالعاتی در دست اقدام داریم که رشته mmph که دارای تعریفی نظامی است، را هم دایر کنیم. در واقع، تلاش میکنیم رشتهای دایر کنیم که در آن صرفاً بهمسائل بهداشتی پادگانها، مناطق جنگی و مواقع بحران مثل زلزله و سایر این موارد بپردازیم. این رشته گرایشهای نظامی، مدیریت بحران، اقتصاد سلامت و... دارد.
در دانشگاه علوم پزشکی ارتش همواره بهدنبال بهبود وضعیت و تحول بودهایم. کیفیسازی را هم از نظر آموزشی و سازمانی، آغاز کردهایم. امیدواریم که بتوانیم بر اساس تعاریف ارائه شده برای سامانه بهداشت و درمان در چشمانداز 1404 و برنامه پنج ساله سال پنجم توسعه، برای دانشگاه هدفگذاری کرده، برنامهها را پیاده کنیم.
ما برای جذب اعضای هیئت علمی، از دو طریق اقدام میکنیم: یکی از طریق پزشکان نخبه ارتشی که معمولاً دانشجوهای ممتاز و تخصصی دانشگاه هستند و یکی هم از طریق افراد علاقهمند بهآموزش و پژوهش که آنها را بهصورت استخدام غیر نظامی در قالب کارمند ماده38 جذب میکنیم. نزدیک به 20 درصد اعضای هئیت علمی از طریق غیر نظامی وارد سامانه بهداشت و درمان میشوند و 80 درصد دیگر به شکل نظامی. در واقع، ما دانشگاه را تأسیس کردهایم که دانشجو از همان ابتدای استخدام با ویژگیهای نظامی پرورش یابد، پزشک، اول نظامی تربیت شود، فهم نظامی داشته باشد و در اجرای مأموریتها نظامی برخورد کند. این اعتقاد، در دنیا وجود دارد که یک جراح نظامی باید علاوه بر جراحیهای متداول، مسائل طب نظامی را هم بشناسد و این را ما باید بهاو آموزش دهیم. جذب افراد هئیت علمی کار آمد و علاقهمند جلب رضایت و رفاه آنان یک مقدار باید با احتیاط باشد و برنامهریزیها باید بهگونهای باشد که بنیه آموزشی ما قویتر شود.
در چشمانداز ایران 1404 چه مأموریتی بهسامانه بهداشت و درمان محول شده است؟
- این برنامه بهتمام مراکز درمانی ما اعلام شده است. چشمانداز بهداشت و درمان، در قالب چشمانداز ارتش و در قالب چشمانداز کشور است. ما در سال 1404 باید از منظر طب نظامی بتوانیم در منطقه حرف اول را بزنیم و در میان کشورهای برتر، رتبه خوبی داشته باشیم. تمام مراکز، چه آموزشی و چه درمانی، باید بتوانند مصدومان و مجروحان را با شاخصهایی که تعریف کردیم، در اسرعوقت بهدرستی تحویل بگیرند و درمانهای اولیه را برای آنان انجام بدهند و باعث کاهش مرگ در منطقه شوند. کارکنان حوزه پزشکی، بیمار و مصدوم را باید درست منتقل و درمان کنند که نتیجه کار، رسیدگی بهموقع و درست است. بهعنوان نمونه، شاهد این نباشیم که یک مصدوم تصادف که مهرههایش آسیب دیده، طی یک جابهجایی غیر اصولی، دچار ضایعه نخاعی شود. اقداماتمان هم باید بهموقع و درست باشد. بعد توانبخشی کنیم؛ یعنی اگر مریضی را عمل جراحی کردیم، باید سامانه درمان پویا باشد و بتواند خدمات مناسب توانمندسازی ارائه بدهد و شاهد معلولیتهای ناشی از شکستگیهایی مانند شکستگی دست و پا نباشیم. این، یک سامانة پویاست. از لحاظ آموزشی هم مراکز آموزشی ما باید در منطقه برترین باشند.
آیا تعداد شعبههای دانشگاه علوم پزشکی افزایش خواهد یافت، یا بههمین یک واحد دانشگاهی اکتفا خواهید کرد؟
ما بهدنبال این نیستیم که بخواهیم دانشگاه را متورم و بزرگ کرده، گسترش بدهیم. مانند سایر واحدهای ارتش بهدنبال این هستیم که چابک، کوچک و کارآمد باشیم. همیشه میگوییم که دانشگاه علوم پزشکی ارتش در ایران با سایر دانشگاهها تفاوت دارد، مثلاً شما دانشگاه علوم پزشکی مشهد را فقط در مشهد دارید. دانشگاه اصفهان، فقط در استان اصفهان است. اما با توجه بهاینکه مراکز درمانی ارتش در کل کشور گسترده شده است، میگوییم دانشگاه علوم پزشکی ارتش در گستره ایران است؛ یعنی هر واحد درمانی ارتش، میتواند یک مرکز بالقوه آموزشی و پژوهشی باشد. یکی از اهداف ما در آینده این است که هیئت علمی با تخصص «پژوهشگر نظامی» پرورش بدهیم که اگر مثلاً در کرمانشاه و در خطوط مرزی، پزشکی حضور دارد، بتواند نقش یک محقق و پژوهشگر را هم ایفا کند. طرح را ما ارائه میدهیم و واپایش نیروهایمان و اجرا در همین مناطق صورت میگیرد. ما برای اینکه مراکز بهداشتی و درمانی کارآمد داشته باشیم، بهدنبال تصویب این برنامه هستیم. معتقدیم که ما برای توانمندسازی نیروها شامل: پزشکان، پرستاران و بهیاران و تمام زحمتکشان این عرصه، باید به آنها آموزش مداوم بدهیم.
در واقع، تمام مراکز ما در کشور، یک شبکه بههم پیوسته و هوشمند هستند و برای چنین سامانهای کار میکنند. آنها در تلاشند تا پویایی سازمان را حفظ کرده، بهرشد آن کمک کنند. افزایش تعداد شعبهها را انجام نخواهیم داد. با چالاکی و چابکی که در این دانشگاه داریم، گروههای آموزشی میتوانند نیروهایشان را برای حضور در سمینارها بهسایر استانها اعزام کنند. بهعبارتی، آموزش ضمن خدمت هست، ولی شعبه دانشگاهی نخواهیم داشت.
یکی از کارهایی که تنها در ارتشها ممکن است اتفاق بیفتد، موضوع مقابله با نبرد بیولوژیک است. دشمنان ما کسانی هستند که قبل از ورود بهفضای جنگ نظامی و فیزیکی، جنگ الکترونیک و همچنین جنگ بیولوژیک طراحی میکنند، ویروس تولید کرده، منتقل میکنند. در این زمینه دانشگاه علوم پزشکی ارتش چه اقداماتی انجام داده است؟
با آنچه خصوصاً در این دو دهه اخیر در جهان مسلح رخ داده و بر اساس آنچه در جنگهای معاصر (هشت سال دفاع مقدس، جنگ افغانستان و عراق) دیده شد همه متفق القولند که در آینده جنگها دیگر اینطور نیست که یک لشکر این طرف و لشکر دیگر آن طرف و خاکریزی باشد و آتش توپخانههای وجود داشته باشد. جنگ نوین، جنگ موزاییکی، جنگ نامتقارن، جنگ ناهمتراز، عناوینی هستند که درباره جنگهای امروز استفاده میشود. یکی از بحثهای مرتبط با این موضوع، جنگ بیولوژیک است که سلاحهای جدیدی بر این مبنا تولید و استفاده میشود. بسیاری از بیماریهای ویروسی مثل جنون گاوی، آنفولانزای مرغی و خوکی و ... را از همین قماش میدانند. ما هم مثل همه ارتشها باید بهاین مسائل فکر کنیم. راهبرد ما راهبرد دفاعی است و باید برای دفاع آماده باشیم. ولی ما ارائه دهنده خدمات و پاسخگوی مطالبات ارتش هستیم و خطمشی مشخص شده از سوی ارتش را دنبال میکنیم؛ مقدوراتمان را بر اساس آنچه بهما اعلام میکنند، تعریف میکنیم. بر همین مبناست که آموزش، آمادگی کارکنان و مقدورات فیزیکیمان را تعریف میکنیم. ضمن اینکه حضور در چنین نبردهایی برای ما موضوع جدیدی بهحساب نمیآید. برای ارتش ما خیلی موضوع تازهای نیست. در جنگ تحمیلی هشت ساله ما حملههای شیمیایی را تجربه کردهایم. هنوز هم مشغول درمان و مدیریت مجروحان شیمیایی هستیم. این ضرورتها را عملاً لمس کرده، آمادگی کافی برای تشخیص و درمان داریم. هم از لحاظ آزمایشگاهی تجهیز شدهایم که در موقع حمله بتوانیم درست تشخیص بدهیم و هم در بخش درمان، توانمند هستیم.
تا چه سطحی توانایی داریم که در شرایط رزمی با سرعت عمل وارد شویم؟ مثلاً میگوییم یکانهای دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش در آغاز جنگ تحمیلی آنقدر عملیاتی بودند که طی 24 ساعت اول جنگ، بهعنوان اولین یکان غیربومی در خرمشهر و خوزستان وارد عمل شدند. درصورتیکه در معرض اتفاقات دشواری از این قبیل قرار بگیریم، چقدر آمادگی عملیاتی داریم؟ مدت زمان راهاندازی سامانههای طب رزمی و قسمتهای مختلف چقدر است؟
باید بهسال 1359 برگردیم؛ زمانی که هنوز سپاه تشکیل نشده بود و فقط در سطح کمیتهها در شهرها فعالیت میکرد و حتی گردان هم نداشت. هنوز ژاندارمری و شهربانی وجود داشت، کمیته وجود داشت. آن موقع، تنها سازمان منسجم و آماده- زمانی که جنگ آغاز شد- ارتش بود که تا حدودی بهخاطر شرایط بعد از انقلاب تضعیف شده بود. سامانه فرماندهی تغییر کرده، آموزشها قطع شده بود؛ درحالیکه ارتش نیاز بهآموزش و رزمایش داشت، مدت سربازی یک ساله شد. روحیه ارتشیها پایین آمده بود. منافقان هم تبلیغات منفی میکردند. انسجام از میان رفته بود. سال 1359 هم که جنگ شروع شد، ارتش دست تنها بود. بهداشت و درمان باید همه جا همراه ارتش باشد. در جنگ، اولین سربازی که زخمی شود، باید امدادگر همان واحد بیاید و برای معالجه او اقدام کند و از همینجا مأموریت بهداشت و درمان هم آغاز میشود. این سازمان، با برافروخته شدن آتش جنگ بایستی وارد عمل میشد. آن موقع من پزشک عمومی بودم. خطاهای پزشکی، خیلی زیاد بود. تجربه زیادی وجود نداشت. چند ماهی طول کشید که ارتش، بهداشت و درمان از شوک خارج شوند. در سال اول، همزمان با اینکه ارتش از مرزها دفاع میکرد، مسئولیت درمان را نیز داشت. آن موقع، مراکز بهداشت مثل الان فعال نبودند. حتی جراحان و پزشکان، فقط چند سرباز جوان را- که بیماری پیچیدهای نداشتند- درمان میکردند. خانوادهها هم خیلی به بیمارستانها نمیآمدند. میخواهم بگویم آنزمان که غیرت ایران اسلامی، هوش و ذکاوت ایرانی باعث شد که بهعراق که توسط استکبار جهانی حمایت میشد، پاسخی کوبنده بدهیم. در سالهای اول و دوم فشار روی ارتش و بهداشت و درمان آن زیاد بود. اگر شرایط امروز را با آن شرایط مقایسه کنیم، بهمراتب آمادهتریم. ما تجربه دفاع مقدس را داریم و سامانه بهداشت و درمان کشور هم پیشرفت زیادی کرده است. انواع امکانات را داریم. بهدلیل کیفیت و هزینه مناسب، پذیرش بیمار از خارج کشور داریم. از نظر دانش و شیوههای درمانی، الان در کشور، در ارتش و همینطور سپاه آمادگی کامل وجود دارد و اگر اتفاقی بیافتد، آمادهایم.
من، زمانی در بیمارستان بعثت مسئول بودم. ترتیبی داده بودم که بعضی از عملهای جراحی قلب را شبها انجام بدهند. در پاسخ بهاعتراضها گفتم این، رزمایش ماست؛ درواقع میخواهیم بگوییم که ما شب و روز آمادهایم. یک عمل را که دست کم 30 تا 40 نفر نیرو نیاز دارد، میتوانیم شبانه انجام دهیم؛ میتوانیم بابت توانمندیهایمان آسوده خاطر باشیم. در بیمارستانهای دایر در شهرستان هم، الحمدلله وضعیت خوب است. مشکلاتی هم هست از لحاظ چابکی، آماد و پش، نقل و انتقال زمینی، هوایی و دریایی که آنها را رفع خواهیم کرد.
در جابه جایی مجروحان و مصدومان، شما وابستگی بهنیروها دارید یا اینکه بخش بهداشت و درمان، فرمانده و زیرمجموعهها، ترابری مجروح را بهعهده میگیرند؟
این مأموریت در ارتش تعریف شده است؛ زنجیره تخلیه را بههمین منظور طراحی کردهایم. الان برای لجمن- لبه جلویی منطقه نبرد- از آنجا تا بیمارستان فوق تخصصی تهران برنامه داریم. آنجا اگر سربازی مصدوم شد، میدانیم که باید امدادگر نیروی زمینی، باید برود جراحت سرباز را ببندد و او را به بیمارستان صحرایی منتقل کند که تا بیمارستان مستقر از شهر چند مرحله باید دنبال شود. یک عملیات، تمام نیروها را درگیر میکند. حالا ممکن است یک مجروح پدافندی، سر از بیمارستان زمینی درآورد؛ ایرادی ندارد. اینها بههم پیوسته هستند. حتی هماهنگیهایی با سپاه، نیروی انتظامی و وزارت بهداشت و دانشگاههای منطقهای داریم. ما تفاهمنامههایی را با دانشگاههای دیگر هم امضا کردهایم. مثلاً با علوم پزشکی سنندج تفاهمنامه داریم؛ هم از نظر درمانی و هم آموزشی و همینطور در شرایط بحران. در منطقه جنوب، کنسرسیوم دانشگاهی بین دانشگاه زاهدان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان و علوم پزشکی ارتش تشکیل دادهایم و بین پنج دانشگاه تفاهمنامه امضا کردهایم. اگر اتفاقی بیافتد، همه بههم پیوسته هستند. اینها بر اساس تجربه زمان جنگ است. امروز خلأهای آن موقع پر شده است. در تهران، با دانشگاه علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی، مؤسسه پاستور و دانشگاه آزاد تفاهمنامه داریم؛ همه تعریف شده است.
تراز علمی دانشگاه علوم پزشکی ارتش و تراز پزشکان ارتش، در مقایسه با سایر پزشکان چگونه است؟
بهیاد دارم که یکبار در کودکی، بیمار شدم. مرا برای معالجه نزد یک پزشک ارتشی بردند که با لباس نظامی هم کار میکرد. قدیمیها و میانهسالان میگویند که پزشکان ارتشی، بهترین پزشکان بودند؛ بهچند دلیل: اول اینکه شاید در خیلی از مناطق پزشک دیگری جز پزشک ارتشی حضور نداشت. پزشکان نظامی، بین مردم حرمت داشتند؛ مورد اعتماد و وثوق مردم بودند. انصافاً هم پزشکان ارتشی بهدلیل کار زیاد، تجربههای بهدست آمده در طول جنگ و کثرت جراحیها، در زمره خبرهترینها هستند.
وضع تجهیزات پزشکی و برخورداری دانشگاه و بیمارستانهای ارتش چهطور است، میتوانید مقایسهای با بیمارستانهای دولتی و خصوصی ارائه بدهید؟
معتقدم که همیشه آن چیزهایی که معروفند- چه فرد چه مرکز- ممکن است واقعاً خوب نباشند؛ چرا که بخشی از این معروفیت حاصل تبلیغات است. همه خوبان معروف نیستند. ما پزشکان «کارکشته»ای داریم که منصف هستند؛ آنها با مردم زندگی میکنند، کار میکنند، گریه میکنند، میخندند و با آنها هم میمیرند. هیچکس هم خبر ندارد. شاید پس از مرگشان کسانی از آنها یاد کنند.
این موضوع درباره مراکز هم مصداق دارد. در مورد تجهیزات هم نباید گول خورد. گردش مالی در صنعت پزشکی دنیا از مجموعه گردش پول در صنعت نفت و صنایع نظامی بیشتر است. 15 درصد GDP ایالات متحده آمریکا صرف هزینه بهداشت درمان میشود و هنوز مردم این کشور از این بابت ناراضی هستند؛ 30 تا 40 میلیون نفر در این کشور بیمه ندارند!
بهداشت و درمان، به بیشترین هزینه نیاز دارد. مثلاً بیماری که بستری میشود و 10 میلیون تومان خرج میکند، 70 تا 80 درصد آن پول را بهصورت مستقیم و یا غیر مستقیم، به صنایع پزشکی پرداخت کرده است.
با یک دید عملیاتی، میگویم ما هیچ چیزی کم نداریم و این هم درست نیست که تجهیزاتمان را با برخی از بیمارستانها مقایسه کنیم. در حوزه «اعتبار بخشی» مثلاً اگر بگوییم نمای یک بیمارستان از نوع مرغوبی از سنگ گرانیت است و... این در حوزه پزشکی، چندان مهم تلقی نمیشود. مهم این است که مریض، معالجه شود.
در واقع، باید از تجهیزات بهدرستی استفاده شود. پزشکان ایرانی از قدیم معروف بودهاند که کلینیک قوی دارند؛ زیرا آنها متکی بهدانش بودهاند، نه تجهیزات. نمیخواهم بگویم همه چیز داریم، ولی از هر چه داریم، به بهترین نحو استفاده میکنیم.
مدتی است که اسطورههای نظامی را معرفی میکنند، ولی از اسطورههای پزشکی کمتر سخن بهمیان میآید. اگر شما بهعنوان متولی امر درمان در ارتش، گوشههایی از تلاش پزشکان را معرفی کنید، سپاسگزار خواهیم بود.
از ایثارگری پزشکان این خاطره را باید نقل کنم که در دزفول، در طول جنگ، یک مجروح بسیجی را میآورند بهبیمارستان شهر. یک بمبلت1 از بمب خوشهای بهایشان اصابت کرده، داخل رانش باقی مانده بود و هر لحظه ممکن بود منفجر شود. در سطح شهر هیچکس حاضر نمیشد او را عمل کند. میآیند بهدنبال دکتر تابش که جراح نیروی هوایی است و در قید حیات هم هستند. ایشان از دوستان ما و از اهالی اصفهان هستند. ایشان حاضر میشوند عمل کنند، اما هیچکس حاضر بهکمک بهایشان نمیشود. نهایتاً آقایی بهنام بهمن بلند، از کارکنان بهداری نیروی هوایی که در مطب، همکار ایشان بوده، بهایشان کمک میکند. یک افسرِ خنثی کننده مهمات هم حاضر میشود که در صورت نیاز، بمب را خنثی کند. متخصص بیهوشی، این مریض را بیهوش میکند و از اتاق عمل خارج میشود. این عمل سه ساعت و نیم طول میکشد. حتی خانم و فرزندان دکتر هم میآیند پشتِ درِ اتاق عمل. این واقعاً شجاعت میخواهد. سرانجام عمل با موفقیت پایان میگیرد و بمب را خارج میکنند. از همین داستان فیلمی هم تهیه شده که ساخت خوبی ندارد و حق مطلب را ادا نکرده است. میتوان این را بهرمان هم تبدیل کرد. مسئله اینجاست که اگر کسی فکر کند و چنین کار خطیری را انجام دهد، نشانه شجاعت و انگیزه والای اوست. این تصمیم سختی است.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.